امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

منیم گوزل اوغلوم

قشنگترین دلیل زندگی مامان و باباش

عزیز دل مامان

  پسرم این روزا دیگه به اوج بامزگیت رسیدی. از صبح که بابا پرویز میره سرکار منو شما خونه تنهاییم تا ظهر که برمیگرده. در فاصله ی این چند ساعت منو شما دوتایی کلی بازی میکنیم. از شعر خوندن گرفته تا نمایش با عروسک و شکلک و بازی با اسباب بازی ها و ... خیلی پر انرژی هستی و همیشه برای خوابیدن استقامت میکنی. من که عاشقانه بچه ها رو دوست دارم بعضی روزا واقعا کم میارم و آخر شب کاملا خسته ی خستم. اما وقتی بازم اشتیاقت رو برای بازی کردن میبینم انرژیم چند برابر میشه. همیشه از12 تا 2 شب دوست داری باهات بازی کنیم و تو این زمانه که از ته دل و با صدای بلند میخندی و اگر بخوام بخوابونمت کلی گریه میکنی،آخه من از دست شما چیکار کنم. ...
11 شهريور 1394

امیر حسین و توپ هاش...

پسرم عاشق توپه و هر جا میریم باید دو سه تا توپ بخره دیگه..اینم عکساش: حالا نتونستم از همشون یه جا عکس بگیرم اخه اون موقع باید کلی عکس میگرفتم.تازه وقتی توپ ها رو جمع میکردم تا ازشون عکس بگیرم یه دفعه امیر میومد و همشون روشوت میکرد و هر کدومش یه طرف میرفت خلاصه خسته شدم اونقدر توپ جمع کردم که نگو...بیخیال همه توپ هاش شدم و فقط از همین ها عکس گرفتم.بقیش باشه واسه بعد.... ...
11 شهريور 1394

خدایا شکرت

پسرم، فندق کوچولوی خوردنی، آخه مگه میشه که انقد خوردنی باشیو کسی دوستت نداشته باشه.  من که تا جون دارم میگم دوستت دارم و عاشقتم شیر مردم.  ولی اینو بدون انقدر غرق در نگاه به تو، بازی باتو هستم که متوجه گذران عمر نشدم و به خودم اومدم دیدم دیگه کم کم داره 14 ماهتم تموم میشه و داری وارد ماه 15 میشی. آخه انقدر باتو بودن لذت بخشه که آدم یادش میره همه چیزو حتی خودشو. آخه من موندم تو خلقت خدا  وقتی داشت خلقت میکرد و با اون، لطف و رحمتش شامل حال ما شد، تمام زیبایی رو بهت هدیه داد و زیباترین چشمهارو برای تو انتخاب کرد  عاشقانه، عاشقانه، عاشقانه دوستت دارم عزیزکم. اینو که گفتم بدون از ته ته ته دلم بود. میگن آدم کسیو که دوست داره ...
11 شهريور 1394

این روزها...

سلام به یکی یدونه ی خودم که این روزها همش دوست داره باهاش بازی کنم و تمام هوش و حواسم به اون باشه.حتی وقت هایی که از مبل بالا میره منو صدا میکنه تا نگاش کنم، یا وقت هایی که میخواد با اسباب بازی هاش بازی کنه، یا وقتی حلقه هاشو در میاره و دوباره از نو میچینه. این روزا به من خیلی وابسته تر شدی، دیروز روی مبل نشسته بودم و داشتم تلویزیون نگاه میکردم اومدی پیشم و گفتی مامان و دستاتو باز کردی : یعنی بغلم کن، منم بغلت کردم و کنار خودم روی مبل نشوندمت ...
11 شهريور 1394

پسرم در 15 ماهگی

سلام به همه. امیر حسین تو این ماه فقط سعی میکنه غذاشو خودش بخوره.هی قاشق رواز دست من میگیره و خودش میگیره تو دستش تقریبا همه غذا رو میریزه فقط یه ذرش رو میخوره.اما با این وجودطوری وانمود میکه که همش رو خورده و میگه به به به.خیلی خوشحالم که پسرم یزرگ شده خدایا شکرت... عزیزدل مامانی فقط عاشق گوشی و اون گربه سخنگوست.از دست امیر بالا گوشیمون رو قایم میکنیم.   خیلی دوست دارم عزیزم . ...
11 شهريور 1394

اولین خانه بهداشت در سطح کشور

طرح تحقیقاتی « نحوه توسعه خدمات پزشکی در ایران» که از سال 1351 به طور مشترک، توسط سازمان جهانی بهداشت، دانشکده بهداشت دانشگاه تهران و وزارت بهداری در رضائیه (ارومیه فعلی) آذربایجان غربی به اجرا درآمد و به طرح رضائیه معروف شد. تا اینکه در سال 1352، اولین خانه بهداشت در کشور در روستای حیدرلو وابسته به مرکز بهداشتی درمانی چونقرالوی پل در ارومیه به آزمون گذاشته شد و تا سال 1355 در مناطق محروم دیگر نیز این طرح اجراء شد. -راهبرد اصلی این طرح، تربیت و به کارگیری عوامل غیر پزشک برای ارائه مراقبتهای اولیه بهداشتی بود. بدین ترتیب در این طرح، واحدهای ارائه کننده این خدمات را "خانه بهداشت" و کارکنان زن را" بهورز"...
9 شهريور 1394

بدون عنوان

بهورز : جامعه نگرترين دانش آموخته نظام سلامت در ارائه خدمات بهداشتي درماني به روستاييان   خانه بهداشت يک واحد بهداشتي درماني مستقر در روستا است که غالباً‌ يک يا چند روستاي ديگر را نيز پوشش مي دهد ، بهورزان ( مرد يا زن ) افرادي بومي و با ميزان سواد متوسط جامعه هستند . در حال حاضر داوطلبين داراي مدرک تحصيلي ديپلم پس از طي مراحل گزينش به مدت 18 ماه آموزش تئوري ، عملي و کارورزي، دوره آموزش بهورزي، استخدام و مشغول فعاليت در خانه بهداشت مي‌گردند . از جمله وظايف مهم بهورز مي‌توان به شناسايي جمعيتي ، زيست محيطي روستا ، آموزش سلامت ،‌بهبود وضعيت غذا و تغذيه افراد ساکن در روستا‌،ارائه خدماتي نظير کمک...
9 شهريور 1394