عزیز دل مامان
پسرم این روزا دیگه به اوج بامزگیت رسیدی. از صبح که بابا پرویز میره سرکار منو شما خونه تنهاییم تا ظهر که برمیگرده. در فاصله ی این چند ساعت منو شما دوتایی کلی بازی میکنیم. از شعر خوندن گرفته تا نمایش با عروسک و شکلک و بازی با اسباب بازی ها و ...
خیلی پر انرژی هستی و همیشه برای خوابیدن استقامت میکنی. من که عاشقانه بچه ها رو دوست دارم بعضی روزا واقعا کم میارم و آخر شب کاملا خسته ی خستم. اما وقتی بازم اشتیاقت رو برای بازی کردن میبینم انرژیم چند برابر میشه. همیشه از12 تا 2 شب دوست داری باهات بازی کنیم و تو این زمانه که از ته دل و با صدای بلند میخندی و اگر بخوام بخوابونمت کلی گریه میکنی،آخه من از دست شما چیکار کنم.
بازی با تو فرشته ی زمینی زیباترین کار دنیاست.آخه از وقتی اومدی درس و دانشگام رفتن واسه خودشون. فرشته کوچولوی زمینی به زمین خوش اومدی و بدون که من از اینکه تمام لحظاتم رو با تو سپری میکنم خیلی خیلی خوشحالم و دوست دارم از ثانیه ثانیه بودن با تو لذت ببرم.
دوستت دارم ای همه ی هستی من