پدر بزرگ
در 21 فروردین پدر بزرگ عزیزم به رحمت خدا رفت و مارو تنها گذاشت. گل پسرم دنیا ارزش غم خوردن ندارد.این مطالب رو مینویسم تا بدانی عمر ما زودتر از اب روان میگذرد. 20فروردین ما پیش پدر بزرگ بودیم گفتیم و خندیدیم و شاد و خرم از پیش پدر بزرگ امدیم خونه پدر بزرگم بهت یه اسکناس نو دادا و گفت امیر حسین این رو از حاجی بابا به یادگار داشته باش و به منم گفت این اسکناس را نگه دار برای امیر حسین. 21فروردین حاجی بابا روزه بود یه لحظه حالش بد میشه و میارنش بیمارستان ساعت 16.30 ساعت17.30به پرستار میگه بذار من وضو بگیرم ساعت17.58هم با لبی خندان دنیا رو ترک میکنه و به دیار باقی میرود اصلا باورم نمیشه مرگ به همین راحتی باشه. اون خانم پرستار انقدر ...
نویسنده :
مهندس زهرا فرجی
14:29