امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

منیم گوزل اوغلوم

قشنگترین دلیل زندگی مامان و باباش

تیر 97

97/4/3 گل پسرم درحال تماشای کارتون گل پسرم تازه از حموم دراومده شده مثل دسته گل فدای ژست گرفتنت بشم من  خیلی دوستت دارم پسر عزیزم امروزرفتیم آتیله عکس یاد بود 4سالگی انداختیم خیلی خوب شد بخصوص عکس 3نفره هامون انشاالله آماده شد همشو برات میذارم ماشااله خیلی خوش عکس هستی خانمی که عکس مینداخت خیلی خوشش اومده بود. ای میگفت ماشاالله به این پسر نازنین فقط لباس آذری رو نمیپوشیدی ...بالاخره با هزار وعده و وعید پوشیدی من به فدای پسر خوشتیپم بشم من.... 97/4/4 سلام به همه ی دوستان و پسر عزیزتر ازجانم...الان دیگه گرما هوای و روزهای بلند تابستان واقعا ادمو کلافه میکنه. امروز یه کارتون جدید دانلود کردم که از صبح میبینی ام...
3 تير 1397
3623 44 38 ادامه مطلب

خرداد 97

سلام به گل پسرم الان که دارم مینویسم شما در خواب ناز هستی منم تمام کارهامو کردم خونم شده مثل دسته گل تر و تمیز با بوی قورمه سبزی که بار گذاشتم همه چی عالیه و من چقدر خوشبختم که بابایی و تو رو دارم. امروز تصمیم گرفتم خاطرات هر ماهت رو بنویسم تا برات یادگاری بمونه. اما مشکل اینجاست که نمیدونم از کجا شروع کنم؟!؟! خوب اول بریم سراغ اخلاق های خاص خودت که ماشاالله خیلی پسر اروم مؤدب و باهوش هستی. این روزها گل پسرم فقط کارتون میبینه دیگه تموم کارتون هارو خودم از حفظم. اصلا دوست نداری بیرون بریم دوس دلری همش تو خونه باشیم و تو کارتون ببینی و با تبلت بازی کنی و اکثرا با ماشین کوچولوهای فلزیت سرگرم هستی خیلی پسر حرف گوش کن هستی هر کاری بهت بگم ا...
2 تير 1397

خان ننه

خان ننه     خان ننه ، هایاندا قالدین بئله باشیوا دولانیم نئجه من سنی ایتیردیم ! دا سنین تایین تاپیلماز سن اؤلن گون ، عمه گلدی منی گه تدی آیری کنده من اوشاق ، نه آنلایایدیم ؟ باشیمی قاتیب اوشاقلار نئچه گون من اوردا قالدیم قاییدیب گلنده ، باخدیم یئریوی ییغیشدیریبلار نه اؤزون ، و نه یئرین وار « هانی خان ننه م ؟ » سوروشدوم دئدیلر کی : خان ننه نی آپا...
29 خرداد 1397

ناهار امروز هم به دستور گل پسرم

سلام به همه دوستان امروز امیر حسین بهم گفت مامان جان میشه برام برنج و هویچ ومرغ بپزی همونی که همشو با هم میپزی... بعد از نیم ساعت فهمیدم هویچ پلو میخوای مامان فدات بشه مرد کوچک من. این روز ها یکمی بد غذا شدی به خاطر همین هر چی شما امر کنی باید بپزم... البته به کمک شربت سندروس اشتهات یکمی باز شده... الان برم غذامو بپزم اماده کنم عکساشو بذارم. دستور پختشم میذارم ... گر جان به جان من کنی جان و جهان من تویی... نوش جونت پسر عزیزم ...
29 خرداد 1397

یه ناهار خوشمزه با گل پسرم

سلام گل پسرم امروز ناهار گفتی برات آبگوشت بپزم.اونم آبگوشت مرغ فدای پسرم بشم من که واسه خودش مردی شده و سفارش میکنه غذا چی بپزم.منم با جان دل و با تمام عشقم برات پختم . جان و جهان من تویی سیر نمی شوم ز تو... گل مادر خیلی خوشمزه شده بود. نوش جانت عزیزم.  خیلی دوستت دارم عشقم... دنیای منی تو... ...
28 خرداد 1397