امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

منیم گوزل اوغلوم

قشنگترین دلیل زندگی مامان و باباش

خرید امیر حسین

  عزیز دلم این کفشها خیلی بهت میاد وقتی میپوشی درست مثل مردها میشی قربون تیپ مردانت بشه مادر.این کفشها رو خیلی دوست داری دیشب وقتی خوابیدی از پات در آوردم. ...
1 آذر 1394

خرید امیر حسین

اینا هم عکس خرید هات عزیزم اما نمیدونم یه سری از وسایلت رو کجا گذاشتی که پیدا نکردم ازشون عکس بگیرم بعدا که پیدا کردم حتما میگیرم.گل من ببخشید که بعضی عکسها ناقصه آخه به خاطر حجم عکسهاست. هنوز هم خوابی منم تا میتونم شیرین کاری هات رو ثبت میکنم. ...
1 آذر 1394

بدون عنوان

گل پسرم سلام. عمر مادر خیلی دوست دارم، دیروز باهم سه تایی رفتیم خرید و برای شما کلی خرید کردم.  یه جفت کفش ولباس جوراب و اسباب بازی و کتاب داستان.  خیلی خوشحال بودی الهی قربونت برم که خوشحالی تو برام یه دنیاست.بابا بزرگ هم بابای مامان برات یه کاپشن خریده خیلی بهت میاد دستش درد نکنه.  الان عکسشان رو ندارم، اما بهت قول ميدم که حتما در پست های بعدی بذارم.الان هم تو یه خواب نازی مثل فرشته ها...خیلی دوست دارم عشق من.دنیای من.
1 آذر 1394

این روزها...

این روزها پسرم فقط میخواد خودش غذاش و بخوره اما متاسفانه همه جا رو کثیف میکنه و نصف غذاشومیریزه زمین.اما بازم سعیش رو میکنه و فقط باید بشقاب وقاشق خودش باشه. عاشق ماکارونی و اش رشته و سوپ هستی کوکو هم دوست داری از سیب زمینی سرخ کرده هم بدت نمياد . در کل به غیر از گوشت و مرغ همه غذا ها رو دوست داری. بعد از تمام شدن غذا هم تا دستات و غذاهایی که ریخته رو شلوارت رو تمیز نکردم از جات بلند نمیشی قربون پسر تمیزم برم من. یه خبر خوب گل پسرم تاج سرم بالاخره در تاریخ 94/8/28ساعت 14/45 روز چهارشنبه موفق شد که غذاش رو خودش با قاشق بخوره بدون اینکه بريزه زمین.الهی من فدات شم مادر. خیلی خیلی دوست دارم،  ...
28 آبان 1394

اندر احوالات امیر حسین

پسرم دیگه ماشاالله بزرگ شده و مردی شده واسه خودش. وقتی اذان میگن امیر فورا مهر رو مياره و نماز میخونه فقط هم میگه الله اکبر.  هیچکس حق نداره به وسایل پسرم دست بزنه وگرنه امیر جیغ میزنه و میره از دستش میگیره.  وقتی هم یه بچه ای میاد خونمون امیر میشینه جلوي در اطاقش به هیچکس هم یه ماشین کوچولو هم نمیده میگه بولا منی یعنی مال منن.  وقتی هم گرسنه میشه هی میگه مامانی هام می هام می به سوئیچ ماشین هم میگه تیددی تیددی می ننی اچی یعنی کلید رو بده ماشین و باز کنم. عاشق کتابی و کتاب داستان هات رو میاری و میگی اوخی اوخو یعنی بخون.قربونت برم عزیز دل مادر. 
28 آبان 1394

حرف زدن پسر گل

نانی:لامپ ناندیم :سوختم اوی ناخ :حمام کنم تات:چاقو توی:تخمه پاپا:کفش جولا :جوراب بب اوتوردی :عروسک مینشیند  الله:مهروجانماز  یووی :شستن آتی :بنداز یاچی:باشه اشا :آشغال 
28 آبان 1394