اندر احوالات امیر حسین
پسرم دیگه ماشاالله بزرگ شده و مردی شده واسه خودش.
وقتی اذان میگن امیر فورا مهر رو مياره و نماز میخونه فقط هم میگه الله اکبر.
هیچکس حق نداره به وسایل پسرم دست بزنه وگرنه امیر جیغ میزنه و میره از دستش میگیره.
وقتی هم یه بچه ای میاد خونمون امیر میشینه جلوي در اطاقش به هیچکس هم یه ماشین کوچولو هم نمیده میگه بولا منی یعنی مال منن.
وقتی هم گرسنه میشه هی میگه مامانی هام می هام می
به سوئیچ ماشین هم میگه تیددی تیددی می ننی اچی یعنی کلید رو بده ماشین و باز کنم.
عاشق کتابی و کتاب داستان هات رو میاری و میگی اوخی اوخو یعنی بخون.قربونت برم عزیز دل مادر.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی