امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

منیم گوزل اوغلوم

قشنگترین دلیل زندگی مامان و باباش

دلم برای کودکیم تنگ شده

1396/11/21 14:40
442 بازدید
اشتراک گذاری

دلم برای کودکیم تنگ شده....

دلم برای کودکیم تنگ شده....

برای روزهایی که باور ساده ای داشتم
همه آدم ها را دوست داشتم...

مرگ مادر "کوزت" را باور می کردم و از زن "تناردیه" کینه به دل می گرفتم
مادرم که می رفت به این فکر بودم که مثل مادر "هاچ" گم نشود...
دلم می خواست "ممُل" را پیدا کنم
از نجاری ها که می گذشتم گوشه چشمی به دنبال "وروجک" می گشتم
تمام حسرتم از دنیا نوشتن با خودکار بود

دلم برای خدا تنگ شده ...
خدایی که شبها بوسه بارانش می کردم...
 

دلم برای کودکیم تنگ شده ...

شاید یک روز در کوچه بازار فریب , دست من ول شد و او رفت...
 
پسندها (3)

نظرات (5)

مامان صدرا
21 بهمن 96 14:56
محبت
مامان آیسلمامان آیسل
22 بهمن 96 22:02
هنوز هم رد پای آن روزها را پیدا می کنم....گاهی با دیدن یک آشنای قدیمی...گاهی با دیدن کوچه و مغازه ها....و گاهی با دیدن گوشه ای از همین کارتونها..و یا همین مطلبی که شما نوشتینمحبت
مهندس زهرا فرجی
پاسخ
اره واقعا بادیدن بعضی جاها و بعضی چیزها تمام خاطرات کودکی زنده میشن
مامانی گیتا جون و برديا جونمامانی گیتا جون و برديا جون
23 بهمن 96 8:43
خیلی زیبا بودتشویق
مامانی گیتا جون و برديا جونمامانی گیتا جون و برديا جون
23 بهمن 96 8:44
خدا آن حس زیبایی است که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ میدزدد سکوتت را یکی همچون نسیم دشت میگوید: کنارت هستم ای تنها..........

23 بهمن 96 17:12
منم تنها حسرتم نوشتن با خودکار بود و منم مثل شما میترسیدم مامانم مثل مامان هاچ گم بشه متن بسیار زیبایی بودمحبت