نازنینم
عکسهایی از 4 ماهگی عزیزترینم
نازنینم
گل پسر مامان و بابا چشم گشود و پا به این دنیا گذاشت. ساعت 07:25 پس از طی مراحل پذیرش که زحمت همه اینکارها رو باباپرویز کشیده بود، وارد اتاق زایمان شدم و پس از نمونه گیری خون و چند آزمایش،وارد اتاقی پر از دستگاههای پزشکی و دکتر و پرستار با لباسهای رنگارنگ سبز و آبی و زرشکی شدم.دکتر بیهوشی اومد و منو بی حس کرد ولی طوری بود که مراحل به دنیا اومدن نور چشم ام و امید زندگیم را دنبال میکردم تا اینکه ساعت 09:25 بدنیا اومدی مامان جان. چند دقیقه بعد پرستار تو را آورد و روی قلب من گذاشت و منم با تمام احساس عاشقانه و مادرانه ام،تورا در آغوش گرفتم..بابا و مامان و بابا بزرگ که از اول صبح دل توی دلشون نبود، خوشحال ب...
نویسنده :
مهندس زهرا فرجی
1:12
بدون عنوان
خسته از راه رسیده کفشهاشو گذاشته کنارش خوابیده مامان قربونش بره ...
نویسنده :
مهندس زهرا فرجی
1:07