امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه سن داره

منیم گوزل اوغلوم

قشنگترین دلیل زندگی مامان و باباش

بعد از 4سال و 4ماه

1397/7/3 10:45
460 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر عزیزم الان که دارم مینویسم تو جیگرگوشم خونه نیستی و دلم برات خیلی تنگ شده احساس میکنم وجودم نیست پاره تنم الان داری چکار میکنی تو مهد کودک بهت خوش میگذره تمام فکر و ذکرم پیش توست تمام وجودم تویی... نفسم به نفست بنده عاشقتم...

بعداز4 سال و 4ماه از آغوشم جدا شدی و نمی دانی که چه حس بدی دارم پشیمانم که چرا فرستادمت مهد کودک...

الان فقطساعت و نگاه میکنم تا ساعت 12 بشه و تو عزیز دلم بیای پیشم...

امیر حسین وقتی بزرگ شدی و این نوشته هارو خوندی بدون که چقدر دوست دارم و از تو جدا شدن خیلی برام سخته...

وای که الان دلم پیش توست فدای خنده هات بشم که خونه بدون خنده های  تو و شیطنت های تو برام عذاب آوره... دلم برات خیلی تنگ شده اصلا باورم نمیشه که جدا شدن از تو برام اینقدر سخت بشه...

نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تونیست...

امروز ناهار برات ماکارونی صدفی که دوست داری میپزم...

خدایا خداوندا دل هیچ مادری رو به خاطر فرزندش نشکن

خدایا پروردگارا هیچ بچه ای رو مریض نکن.

خدایا خداوندا هیچ بچه ای رو از مادرش جدا نکن...

خدایا همه بچه ها رو زیر سایه پدر و مادر بزرگ کن....

امامیر بالام خیلی دوستت دارم،.

جان منی و ا زاین عزیزتر نمیشود..ِِقرآن پشت و پناهت گل من...

انشاالله زیر سایه قرآن وبابا و مامان بزرگ بشی پاره تنم...

امروزدومین روزه که صبح بدون تو تو خونه هستم ...

پسر عزیزم از الان لحظه شماری میکنم تا ساعت 12 بشه و و. بیای تو پیشم و آنقدر بوس و بغلت کنم تا دلم یکم آروم بشه پسر عزیزتر از جانم فدای خنده های تو...😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘 خیلی واسم عزیزی مهربانم...

پسندها (8)

نظرات (11)

مامانمامان
3 مهر 97 10:48
موفق باشی گل پسر
مهندس زهرا فرجی
پاسخ
ممنونم خاله جونمحبت
مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
3 مهر 97 10:50
موفق باشی پسر خوب.
 انشالله که خانواده تون زیر سایه حق و قرآن خوش و خرم باشن. 
الهی امین. 
مهندس زهرا فرجی
پاسخ
ممنونم از دعای قشنگتون... شما هم همینطور..محبت
مامان صدرامامان صدرا
3 مهر 97 13:10
موفق باشی عزیز دلم 😚قرآن پشت و پناهت🌷
مهندس زهرا فرجی
پاسخ
ممنونم خاله جون
❤فاطمه جون❤❤فاطمه جون❤
3 مهر 97 13:18
موفق باشی اقا کوچولو
مهندس زهرا فرجی
پاسخ
ممنونم خاله جون
شادی زندگیشادی زندگی
3 مهر 97 14:59
خداپشت پناهتگل
مامان عفیفهمامان عفیفه
3 مهر 97 16:27
سلام
خب چرا فرستادینش مهد؟اگر کارمند نیستین بنظرم پیش خودتون باشه بهتره
من حتی پیش یک نفرستادم عفیفه رو که یکسال بیشتر با خودم باشه
مهندس زهرا فرجی
پاسخ
پسرم خونه دلش می گرفت. خودم هم یه کار دست و پا شکسته دارم...
مامان آیسلمامان آیسل
3 مهر 97 20:50
عزیزمممممحبتخدا حافظش باشه...امیدوارم همیشهموفق باشهگل
مامانی گیتا جون و برديا جونمامانی گیتا جون و برديا جون
3 مهر 97 21:49
ان شاا... به سلامتي منم اولين بار كه گيتا رو مهد فرستادم و زنگ زدم مهد گفتن با يكي از خدمه رفته تو يه اتاق و اصلا حاضر نيست بيرون بياد رفتم تو اتاق يكي از همكارام و يك هو زدم زير گريه بنده خدا از ترس نمي دونست چكار كنه فكر كرد اتفاق بدي برام افتاده تا خودم رو جمع و جور كردم و تونستم صحبت كنم و بگم چيز مهمي نيست و فقط نگران گيتا هستم كه تو مهده بنده خدا رو هم كلي نگران كردم 
ادم يه جورايي حس عذاب وجدان داره ولي بعد دو سه روز برات عادي مي شه
مهندس زهرا فرجی
پاسخ
خدا کنه...
عمه فروغعمه فروغ
3 مهر 97 22:48
همیشه موفق باشی گل پسرمحبت
مامانی گیتا جون و برديا جونمامانی گیتا جون و برديا جون
4 مهر 97 9:13
اره عزیزم هفته ی پیش گیتا مریضی بدی رو گذروند نمی گم که تو هم حالت گرفته نشه ولی خودم هنوز حالم بهتر نشده و به شدت اوضاع روحیم خرابه  فقط التماس دعا براش خیلی دعا کن
مهندس زهرا فرجی
پاسخ
انشاالله حالش بهتر میشه و البته بهتر از قبل...
خدایا دل این مادر مهربون و شاد کن... و حال گل دخترش رو خوب کن الهی آمین...
مامان فرنازمامان فرناز
4 مهر 97 9:37
اي جانم عزيزم به سلامتي درك مي كنم احساساتت را مادر نازنين 😢😢😢