امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

منیم گوزل اوغلوم

قشنگترین دلیل زندگی مامان و باباش

روز مرگی ها...

صبح ساعت 11،12هزار خواب بیدار میشی و میگی مامان اوتو یویعنی میخوای بشینی رو ظرف شویی و دست و صورتت و بشوری و بعد هم پی پی می کنی و باید بشورمت و بعد هم باید لباسهات و عوض کنم.بعد هم میگی مامان پیتدا پیشی.یعنی مامان تخم مرغ بپز بعد از صبحانه هم میری دنبال بازی بااسباب بازی. بعد از خسته شدن از بازی میان پیش من و آبمیوه یا چای میل میکنی و بعد هم در پختن ناهار کمکم میکنی البته اونم چه کمک کردنی... تقریبا ساعت 3میگی مامان( یه) یعنی غذا بعد به کمک شما سفره رو میاندازیم و بابا از سرکار مياد و ناهار میخوریم.بعد هم استراحت و چای و عصرانه و بازی....و اما شب شد و شما شیرت رو میخوری و مختصر شامی اما شبا اذیتم میکنی و دیر میخوابی تقریبا خوابیدن تا ساعت 1...
19 آذر 1394

روز مرگی ها...

صبح ساعت 11،12هزار خواب بیدار میشی و میگی مامان اوتو یویعنی میخوای بشینی رو ظرف شویی و دست و صورتت و بشوری و بعد هم پی پی می کنی و باید بشورمت و بعد هم باید لباسهات و عوض کنم.بعد هم میگی مامان پیتدا پیشی.یعنی مامان تخم مرغ بپز بعد از صبحانه هم میری دنبال بازی بااسباب بازی. بعد از خسته شدن از بازی میان پیش من و آبمیوه یا چای میل میکنی و بعد هم در پختن ناهار کمکم میکنی البته اونم چه کمک کردنی... تقریبا ساعت 3میگی مامان( یه) یعنی غذا بعد به کمک شما سفره رو میاندازیم و بابا از سرکار مياد و ناهار میخوریم.بعد هم استراحت و چای و عصرانه و بازی....و اما شب شد و شما شیرت رو میخوری و مختصر شامی اما شبا اذیتم میکنی و دیر میخوابی تقریبا خوابیدن تا ساعت 1...
19 آذر 1394

بدون عنوان

خیلی دوستت دارم امیدوارم که بتونم خاطرات و شیرین کاریات رو کامل بنویسم تا در آینده دفتر خاطرات کامل بشه. و بفهمی که ثانیه به ثانیه بزرگ شدنت واسه من یه عمر میگذرد و هر لحظه. با بزرگ شدنت و قد کشیدنت دنیا را دارم. خنده ها و گریه های تورو با دنیا عوض نمیکنم. شیرین زبون مادر...هر ثانیه با تو بودن زندگی و خوشبختی منه.خیلی دوستت داریم.
19 آذر 1394

بدون عنوان

در تاریخ 94/08/28پسرم برای اولین و آخرین بار گفت که مامان جیش دارم.اما متاسفانه فقط یک بار گفتی.از اون تاریخ به بعد نگفتی.اما عزیز دل مادر یه بار هم کافیست. در 
19 آذر 1394