بدون عنوان
این روزا امیر حسین سرمون رو حسابی گرم کرده با شیرین کاریاش عزیزم قربونت برم یه موقع هایی میگم اگه تورونداشتم چه کار میکردم دوست دارم تو همین اندازه بمونی گاهی انقدر دلم هوایت را میکند شک میکنم به اینکه این دل مال من است یا تو.... نفسم میگیره تو هوایی که هوای تو نیست... دوستت دارم برای سرودنت کلمات را گم کرده ام انگار برای تو جز دوستت دارم جمله دیگری نمیتوان ساخت ...
نویسنده :
مهندس زهرا فرجی
13:36
اواخر 15 ماهگی
کودکم آرام آرام قد می کشد و من در سایه ی امن صداقت ناب کودکانه اش بزرگ می شوم او می رقصد و من آرام آرام نوای کودکانه اش را زمزمه میکنم او می خندد و من از شوق حضور و بودنش اشک می ریزم او آرام در آغوشم آرام میگیرد و من تا صبح از آرامشش آرام می شوم او پرواز میکند و من شادمانه آنقدر می نگرمش تا چشمهایم جز او هیچ نبیند او بازی میکند... کودکانه... عاشقانه... می پرد... حرف میزند.... به زبان کسی که جز من نمیفهمدش و دنیا را میبیند و طبیعت را حس میکند... خدا را می بوید و من............ کودکانه در سایه ی بزرگیش پنهان میشوم تا از گرمای دست نوازش غیب بی بهره نمانم کودکم دوستت دارم و برخلاف آنچه که گفته می شدکه تو به من...
نویسنده :
مهندس زهرا فرجی
13:30
قارچ
اینا هم عکس قارچ هست که تو حیاط ما از درون سیمان دقیقا جنب راه پله رشد کرده دلم نیومد بهتون نشون ندم . این قارچ چگونه از درون اون همه سیمان و بتن رشد کرده من موندم. ...
نویسنده :
مهندس زهرا فرجی
13:16
چند تا عکس از گل پسر
پسرم این روزا فقط با گوشی بازی میکنه.از دست امیر منو باباش گوشی هامون رو قایم میکنیم.فقط میگه باید بدید به من تا بااون گربه سخنگو حرف بزنم. به روایت عکس... ...
نویسنده :
مهندس زهرا فرجی
13:13
منیم بالام
سلام به دوستان. تقریبا یه سالی میشه که این دوچرخه رو واسه پسر گلم خریدیم اما فقط یکی دو ماه اول سوارش شد و دیگه اصلا ازش استفاده نکرد اما امروز با پای برهنه رفته تو حیاط و دوچرخش رو شسته و اوورده خونه.البته شستن که چه عرض کنم.فقط خیس کردن منو و خودش.الان هم مشغول بازی با دوچرخش است الهیقربونش برم. ...
نویسنده :
مهندس زهرا فرجی
13:09
اذربایجان مارالی
الهی همیشه لبت خندان بماند برایت عمر جاویدان بماند ...
نویسنده :
مهندس زهرا فرجی
13:01
بدون عنوان
امروز به مامان کمک کردی که اتاقت رو مرتب کنیم اینم از عکس هاش اما فردا...شتر با بارش گم میشه.همه وسایل هارو میریزی زمین. ...
نویسنده :
مهندس زهرا فرجی
1:29
امیر حسین و گربه
پسرم عاشق گربه هست.بیچاره این گربه فقط میخواست بگیره تو دستش.این عکسها رو بابایی گرفته متاسفانه خوب نشدن من اونجا نبودم.شما رفته بودی خونه باغ عمو حسن. ...
نویسنده :
مهندس زهرا فرجی
1:25
امیر بالام گل بالام
لباسهای جدیدت خیلی بهت میاد عزیز دل مادر. ...
نویسنده :
مهندس زهرا فرجی
1:20